وقتی واژه قابل شما رو نداره را بیان کرد، پولی را که برای خرید یک کیف آماده کرده بودم در جیب گذاشتم و با برداشتن کیف پا را از چارچوب مغازه بیرون گذاشتم که فروشنده فریاد زد، ببخشید! برگشتم و گفتم چه شده که ببخشم؟
سر را پایین انداخت و گفت: ظاهرا پرداخت وجه کیف یادتان رفت. گفتم مگر نگفتید که قابل نداره! این پا و آن پا کرد و گفت، من تعارف کردم!
راستی چه دلیلی داره که این قبیل تعارفات را جزیی از زندگی خود قرار داده ام مگر نه اینکه آن کاسب -راننده- تاکسی- خدماتچی و…. صبح تا شب کار می کند تا گذران زندگی نماید پس تعارف چه معنایی دارد.
چرا ما خودمان را بی دلیل ملزم به این قبیل تعارفات می کنیم . کارکرده، کالا فروخته، زحمتی برای کار کشیده و…. حقت را بگیر، دیگر چرا تعارف می کنی!
بیاییم یاد بگیریم حرفی که می زنیم پایه و اساس داشته باشد و کاری را که هرگز نخواهیم کرد از زبانمان به اسم تعارف بیان نشود….